پژوهشی نو پیرامون حدیث کسای یمانی به روایت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

مشخصات كتاب

سرشناسه : تربتی کربلایی، حیدر، 1338 -، توشیحگر

عنوان قراردادی : حدیث کسا .شرح

عنوان و نام پديدآور : پژوهشی نو پیرامون حدیث کسای یمانی به روایت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)/ مولف حیدر تربتی کربلایی.

مشخصات نشر : قم: حبیب، 1391.

مشخصات ظاهری : 96 ص.؛ 12 × 17 س م.

شابک : 978-964-6119-94-9

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

يادداشت : متن حدیث به عربی آورده شده است.

يادداشت : چاپ قبلی: بنی هاشم، 1385.

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع : احادیث خاص (کساء) -- نقد و تفسیر

موضوع : احادیث خاص (کساء) -- مأخذ

رده بندی کنگره : BP145 /ک50422ت4 1391

رده بندی دیویی : 297/218

شماره کتابشناسی ملی : 2923482

ص:1

اشاره

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 3

تصوير

ص: 4

قَالَ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا أَحْمَدُ!

لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الاْءَفْلاکَ ، وَلَوْلا عَلِیٌّ لَما خَلَقْتُکَ ، وَلَوْلا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکُما

ای احمد !اگر آفرینش و خاتمیت تو نبود هستی را نمی آفريدم

و اگر آفرینش و ولايت علی علیه السلام نبود تو را نمی آفريدم

و اگر آفرینش عصمت کبری فاطمه سلام الله علیها نبود شما دو تن را نیز نمی آفریدم

ص: 5

«كشف اللئالي» شيخ جليل صالح بن عبدالوهّاب بن العرندس قدس سره متوفاي به سال 840 هجري قمري بنا به نقل كتاب «جنّة العاصمة» صفحه148 و «مستدرك سفينة البحار»: كلمه (خلق) و (فطم) از «مجمع النورين و ملتقي البحرين فيما وقع من الجور علي والدة السبطين» نوشته: ملا ابو الحسن مرندي قدس سره متوفاي به سال 1349 هجري قمري:14.

ص: 6

پيش گفتار

بسم الله الرّحمان الرّحيم

الحمدلله ربّ العالمين، الّذي جعل محمّداً و آله صلوات الله عليهم أجمعين مظاهر جماله و جلاله. الّذين أذهب الله عنهم الدّناسات و طهّرهم تطهيراً (مطلقاً، مادّيّاً و معنويّاً)، و الّذين هم الصّراط المستقيم و الطّريق الوحيد الى معرفة الله و طاعته، و لولا معرفتهم فالضّلالة لامحالة، فصلّي الله عليهم صلاةً لا نهاية لها، و لعنةالله علي أعدائهم و مخالفيهم و ظالميهم و غاصبى حقوقهم، و مدّعى شئونهم و مراتبهم و الرّاضين بذلك، لعناً دائماً أبديّاً الى أبدالآبدين آمين.

ص: 7

از گنجينه هاي ارزندهٴ ثانى ثقلين كه از محتواي غنى و بابركت اسرار ولايت كلّيّه تكوينى برخوردار است؛ حديث شريف كسا به روايت عصمت كبري، فاطمه زهرا(علیها السلام) است. اين حديث شريف و نورانى، اگرچه كوتاه است، امّا سرشار از مطالب ارزنده اي دربارهٴ ولايت كلّيّه تكوينى و همچنين تفسير آيات قرآني و ولايي است كه البته نيازمند شرحي جامع و تفسيري ولايى مي باشد.

هرچند برخي ناآگاهان در صحيح بودن اين حديث شريف ترديد ايجاد مي كنند امّا بحمدالله در ميان شيعيان و پيروان اهل بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام)، از شهرت و رونق خوبي برخوردار بوده و براي برآورده شدن حاجت ها و شفاي بيماران خوانده مي شود.

در اين نوشته به حول و قوّه الهي و كرم حضرت وليّة الله العظمى و آيته، صاحبة الولاية الكلّيّة الالهيّة وحجّة الله على

ص: 8

الحجج، سيّدة نساء العالمين فاطمة الزّهراء صلوات الله و سلامه عليها و على اهل بيتها، درصدد پاسخ به آن گفتارهاي بي اساس برآمده ايم و در ادامه، متن حديث را همراه با اختلاف نسخه ها و منابع مي آوريم.

اميدواريم به درگاه آن حضرت قبول افتد و از عنايت ايشان بهره مند شويم.

ص: 9

نقل عن مولانا امیر المومنین علیه السلام

حديث إنّ فاطمة بقيّة النّبوّة و برزخ بین بحر النبوه و الامامه

زندگانی حضرت فاطمة زهرا سلام الله علیها ص 242

ص: 10

مقدّمهٴ اوّل: شبهه ها دربارهٴ حديث كساء

اشاره

گفته شده است: اين حديث به روايت حضرت زهرا(علیها السلام) و با اين مضمون در هيچ كدام از كتاب هاي معتبر حديث خاصّه (شيعيان اهل بيت(علیهم السلام)) و يا عامّه نيامده است. و «المنتخب» نخستين كتابي است كه حديث را نقل كرده و سندي براي آن ذكر نكرده است و تنها سند ذكر شده براي آن، حاشيه كتاب «العوالم» است و در سند حاشيه «العوالم» از محدّثاني چون سيّد هاشم بحراني و... تا كليني رحمهم الله نام برده شده در حالي كه در هيچ كدام از كتاب هاي حديثي آنان، حديث كسا بدين صورت نيامده است.

در پاسخ بايد گفت: هنگام شهادت رسول خدا(صلی الله علیه و اله) و پس از آن، اختناق شديدي بر جامعه اسلامي حاكم گشت و به شدّت از انتشار حديث و خبرهاي صحيح به اين بهانه كه «با نشر احاديث رسول خدا(صلی الله علیه و اله)، قرآن كنار گذاشته مي شود» و «قرآن

ص: 11

ما را بس است» جلوگيري شد و هركس تخلّف مي كرد، مورد تعقيب و مجازات قرار مي گرفت. لعنت خداوند متعال بر كساني كه از گردآوري احاديث رسول خدا(صلی الله علیه و اله) و ثبت صحيح حوادث تاريخي صدر اسلام، جلوگيري كردند و ما را از بسياري اطّلاعات تاريخي، حديثي، فقهي، تفسيري و... از منبع وحي، محروم ساختند.

و از ميان آن رويدادها، گردآمدن پنج تن آل عبا در خاندان وحي و خانهٴ حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) است.

از طرفي، بسياري از كتاب هاي معتبر، طيّ قرن هاي متمادي، دستخوش حوادث ناگواري چون سوختن، غارت، فرسودگي و... شده اند.

و گاه در كتاب خانه هاي دولتي يا شخصي و يا موزه هاي گوشه و كنار جهان، از پيدا شدن برخي از اين كتاب ها خبر مي رسد و چنان چه شرايط فراهم باشد، چاپ شده و در

ص: 12

اختيار پژوهشگران قرار مي گيرد. بنابراين عدم الوجدان لايدلّ علي عدم الوجود.

علاوه بر اين، نخستين منبع اين حديث شريف، كه از آن آگاهي داريم و از اعتبار والايي برخوردار است، كتاب «الغرر و الدرر» محدّث جليل ديلمي قدّس سرّه است كه در هفت قرن پيش نگاشته شده و نسخه اي از آن در كتاب خانه دانشگاه تهران موجود است. علمايي در عصر ما، اين كتاب را ديده اند و ما را از محتواي آن آگاه كرده اند. البته كتاب هاي معتبر ديگري نيز حديث كسا را نقل كرده اند كه ان شاءالله در اين زمينه اطّلاعات ارزنده اي عرضه مي شود.

ص: 13

منابع حديث كساء

1- غرر الأخبار و درر الآثار في مناقب الأخيار: نوشتهٴ شيخ حسن بن علي بن محمّد معروف به واعظ ديلمي قدّس سرّه متوفاي قرن هشتم هجري. در حال حاضر نسخه اي خطّي از اين كتاب در كتاب خانه دانشگاه تهران در ضمن مجموعه اهدائي آقاي مشكات به شماره: 1488 مي باشد.

كتاب شناس بزرگ شيعه، علامه آقا بزرگ تهراني قدّس سرّه مي نويسد: «كتاب ((عجالة الرّاكب و قناعة الطّالب في المناقب))، فارسي و تاليف مولى محمّد حسين بن محمّد مهدي كرهرودي سلطان آبادي قدّس سرّه متوفا در شهر كاظمين در سال1314 قمري مي باشد. او اين كتاب را به فرمان سيّدعلي بجستانى نوشت... اين كتاب به خطّ وي در كتاب خانه ((طهراني)) در شهر سامرا موجود است. اوّل آن چنين است:

ص: 14

[الحمدلله الذي أفاض علينا الوجود لمعرفته و طاعته...] و در آن كتاب ذكر نموده است كه حديث كسا را همراه با سند و همراه با اختلاف در متن آن، در كتاب ((غرر الأخبار)) ديلمي ديده است،... ».(1)

وي مي نويسد: « ((غرر الأخبار و درر الآثار في مناقب الأخيار))، تأليف شيخ ابومحمّد حسن بن ابي الحسن محمّد ديلمي(رحمة الله)، از اهل آخر سده هفتم و پس از آن تا ميانه هشتم قمري بوده است...، علامه مجلسي(رحمة الله) از وي در آغاز كتاب بحارالأنوار نقل مي كند و همچنين از كتاب الغرر وي مولى محمّد حسين كرهرودي(رحمة الله) معاصر و متوفا در شهر كاظمين در سال1314 قمري در تأليف هاي خود بسيار نقل مي كند، از جمله آنها حديث كسا مي باشد به ترتيبي كه در منتخب طريحي(رحمة الله) است با اختلافي بسيار كم و به سندهايي

ص: 15


1- الذّريعة:15/222.

چند. و مي گويم: نزد سيّد آقا تستري(رحمة الله) نسخه اي ناتمام از كتاب ((الغرر)) را ديدم و در چند جاي آن از خود نام مي برد...، و نسبت به حديث كسا، سند در آن ذكر نشده بود و بعضي از بخش هاي آن چنين بود: [... حتّي أنّهم ذكروا لمّا دخلوا تحت الكساء قال اللّه تبارك و تعالى للملائكة: يا ملائكتي و سكّان سماواتي ما خلقت سماءً مبنيّةً...] و حديث چنان است كه طريحي نقل كرده است تا اينجا: [ثمّ قال عليّ (علیه السلام) أجزني يا رسول الله(صلی الله علیه و اله)] و در آن بخش هاي گفتار امام علي(علیه السلام) و پاسخ هاي رسول خدا(صلی الله علیه و اله) چنان كه طريحي آورده است نمي باشد...».(1)

آيةالله فقيد مرعشي نجفي قدّس سرّه مي فرمايند: «از جمله كسانى كه اين متن حديث كسا را نقل كرده است، واعظ بزرگوار، ديلمي صاحب كتاب ارشادالقلوب است كه در كتاب

ص: 16


1- الذّريعة:16/36-37.

الغرر و الدّرر تقريباً نيمي از اين حديث را آورده است».(1)

محى الدّين موسوى غريفى در كتاب «آية التّطهير» مي نويسد: «قسمتى از كتاب الغرر ديلمي(رحمة الله) را در كتابخانه شخصي شيخ شير محمّد همدانى در نجف اشرف ديدم».(2)

2- المنتخب الكبير في المراثي و الخطب: آقا بزرگ تهراني قدس سرّه مي نويسد: «كتاب المنتخب...، از آنِ شيخ فخرالدّين بن محمّد على بن احمد بن طريحي نجفى(رحمة الله) است. وي متوفاي سال 1058 قمري مي باشد... و در حاشيهٴ كتاب، حديث كسا به گونهٴ مختصر از كتاب «نهج المحجّة» كه تأليف شيخ علي نقى بن شيخ احمد بن زين الدّين احسايى است، آمده است و نسخه ديگري از المنتخب مي باشد كه بين آن و كتاب المنتخب كه به چاپ رسيده است، در برخي

ص: 17


1- شرح احقاق الحق:2/557.
2- صفحه 88.

لفظ ها اختلاف مي باشد و در هر مجلسي سه باب است و از آن ده مجلس موجود مي باشد و آن به خطّ محمّد مهدى بن محمد قاسم استرآبادى در سال1096 قمري مي باشد... ».(1)

3- (حاشيه) عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال حياة سيّدة النساء(علیها السلام): جلد يازدهم چاپ دوم و سوم: آية الله سيّد شهاب الدّين مرعشى نجفى قدّس سرّه مي نويسند: «...سخن را دربارهٴ حديث كسا با ايراد نسخه اي از حديث كسا كه رايج است در مجالس مؤمنان از شيعيان خاندان پاك رسول خدا(صلی الله علیه و اله) كه براي درخواست شفا و بهبودي نزد بيماران و براي درخواست حاجت ها خوانده مي شود، به پايان مي رسانيم، و من آن را نقل مي كنم از رسالهٴ عالم جليل حجّت زاهد حاج شيخ محمّد تقي فرزند حاج شيخ محمّد باقر يزدي بافقي، ساكن در قم كه مظلومانه و در اسارت از دنيا

ص: 18


1- الذّريعة:22/420.

رفت و خداوند حقّ او را از كساني كه وي را ستم نمودند و از وطنش دور نمودند بگيرد، سپس به ديگر نسخه ها اشاره مي كنيم به ياري و كرم خداوند تعالي... (بخشي از نامهٴ آيةالله بافقي به آيةالله مرعشي قدّس سرّهما) ... عوالم كه از كتاب هاي معتبر شيعه و صاحب آن در كمال جلالت و اعتبار است و تقريبا زياده از هفتاد جلد است و جلد يازدهم آن در احوالات حضرت سيّدة النّساء فاطمة الزّهراء صلوات الله وسلامه عليها و علي ابيها و بعلها و بينها است و حقير عبادالله محمّد تقي بن محمّد باقر بافقى يزدى قمى نجفى، اين حديث شريف را از آن كتاب مبارك نقل نمودم. انشاءالله تمام شيعيان سعي نموده اين حديث و آن كتاب و ساير كتاب ها را طبع خواهند فرمود و حضرت احديّت جلّت عظمته همه را موفّق و مؤيّد فرمايد. توضيح آنكه هفتاد جلد آن در يزد در

كتاب خانه مرحوم حجّت الاسلام آقاي آقا ميرزا سليمان قدّس

ص: 19

سرّه موجود مي باشد. تتمّه آن ظاهراً در بحرين در خانوادهٴ مرحوم مؤلّف مي باشد. التماس دعا از منتظرين حجّة بن الحسن صلوات الله و سلامه عليه و علي آبائه الطّاهرين دارم.

بسم الله الرّحمن الرّحيم قال الشّيخ عبدالله البحراني صاحب العوالم: رأيت بخطّ الشّيخ الجليل السّيّد هاشم البحراني (سند و حديث را همان گونه كه از عوالم نقل شده است، آورده اند تا آنجا كه مي فرمايد:) [و الآخرة بربّ الكعبة]. تمام شد آنچه را كه به خطّ مرحوم عالم زاهد بافقي يافتم.

سپس از فاضل جليل شيخ محمّد صدوقي يزدي خواستم تا اينكه از نسخه كتاب عوالم، سند حديث و متن آن را بنويسد و آرزوي مرا برآورد. پس آن را با نسخه مرحوم آقاي بافقي مقابله نمودم و هر دو را مطابق با هم يافتم، حرف به حرف. و ميان آن دو اختلافي نيافتم به جز آن كه آقاي صدوقي ذكر نمود كه حديث كسا و متن آن را در حاشيه و

ص: 20

كنار كتاب عوالم يافته بود. و از كساني كه آن (حديث شريف كسا به روايت حضرت صدّيقه طاهره فاطمه زهرا(علیها السلام)) را نقل نموده است، علامه جليل ثقه ثبت شيخ ما فخرالدّين محمّد علي طريحي اسدي نجفي، صاحب مجمع البحرين در كتاب المنتخب الكبير است. ميان او و آنچه از كتاب عوالم شده به جز زياده سلام ها و نيز در جملهٴ فرمايش رسول خدا(صلی الله علیه و اله) [اللّهمّ هؤلاء أهل بيتي و حامّتي] ديگرتفاوتي نيست... و عالم جليل و حجّت، مسئول كتاب خانه و موزهٴ روضهٴ عبدالعظيم حسني(علیه السلام) در شهر ري آقاي حاج شيخ محمّد جواد رازي كنى در كتاب خود (نورالآفاق صفحه4 چاپ تهران) متني را كه آورديم به واسطهٴ مرحوم بافقي، عيناً حرف به حرف، آورده است و چنين مي گويند: و از شيخ مورد وثوق خود حاج شيخ محمّدحسين سيستاني درباره سند اين حديث شريف شنيدم كه او از سيّد حسن بن سيّد مرتضي يزدى

ص: 21

شنيده است كه روايت كرده است صاحب عوالم... و سند را تا آخر همان طور كه نقل كرديم ذكر نموده است و از سخن وي برمي آيد كه حديث مذكور در دو جاي عوالم آمده است يكي در جلد يازدهم و ديگري در جلد شصت و دوم عوالم پس دقت نما».(1)

4- نهج المحجّة في فضائل الائمّة(علیهم السلام): آقا بزرگ تهراني قدّس سرّه درباره اين كتاب مي نويسند: «كتاب نهج المحجّة في فضائل الائمّة(علیهم السلام) و إثبات حقّهم و غصب غيرهم و بدع الغاصبين المبتدعين، از شيخ على تقى بن احمد احسائى متوفاي سال1246 است و در سال 1235 از نوشتن آن فارغ گشت و اين كتاب مانند كتاب الصّراط المستقيم بياضى مي باشد. اين كتاب را بر مقدمه و ده فصل و يك خاتمه مرتّب نموده است و نسخهٴ آن را نزد عبدالكريم آل حيدر در

ص: 22


1- شرح إحقاق الحق:2/553-558.

بغداد ديدم و در سال 1373 در دو جلد و در تبريز به چاپ رسيده است و در آن نقل حديث كسا را ديدم ولي از متن منتخب طريحي كمتربود».(1)

5- حسين علوى دمشقى حنفى از خانواده هاي نقيبان شام است و آية الله مرعشى قدِس سرّه مي نويسند: «حديث كسا را به خطّ او ديده اند».(2)

ص: 23


1- الذّريعةإلى تصانيف الشّيعة:٢٤/٤٢٤ رقم2220.
2- شرح إحقاق الحق:2/553-558.

چگونگي صاحبان منابع حديث

1_ واعظ ديلمي شيخ حسن فرزند على فرزند محمّد ديلمي قدّس سرّه:

شيخ محمّد بن الحسن حرّ عاملى صاحب دائرة المعارف بزرگ فقه مأثور اهل بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام) «تفصيل وسائل الشّيعة» در كتاب «أمل الآمل»:٢/٧٧ رقم٢١١، وي را فاضل محدّث صالح معرّفى نموده است. و نيز علامه مجلسي قدّس سرّه از او با تعبير «شيخ عارف» ياد نموده است و ميرزا عبدالله افندي قدّس سرّه دربارهٴ او مي فرمايد: «شيخ عارف عالم، محدّث جليل، معروف به ديلمى» و همچنين صاحب روضات الجنّات قدّس سرّه مي نويسد: «عالم عارف وجيه واعظ معروف كه به هر وصف زيبايى موصوف است. شيخي از بزرگان اصحاب ما و محدّثين بوده». سيّد محسن امين عاملي نيز در اعيان الشّيعه دربارهٴ او مي نويسد:

ص: 24

«وي عالم عارف، عامل محدّث، كامل وجيه، از بزرگان اصحاب ما و فضلاي در فقه و حديث و عرفان و تاريخ غزوات و... مي باشد». و محدّث قمي قدّس سرّه در الكنى و الألقاب او را «شيخ محدّث وجيه نبيه...» توصيف نموده است. او صاحب كتاب هاي ارزنده اي چون: «اعلام الدّين في صفات المؤمنين» و كتاب «ارشاد القلوب» است.

مؤلّف گويد: از كلام مرحوم ديلمي چنين برمي آيد كه ايشان، كتاب خود را در سال 756 يعنى در اواسط قرن هشتم هجري به پايان رسانده است.

2_ شيخ فخرالدّين بن محمّد بن على بن احمد طريحى نجفى معروف به شيخ طريحى قدّس سرّه متوفاي سال ١٠٨٥، يكي ديگر از نقل كنندگان اين حديث شريف مي باشد.

شيخ حرّ عاملى قدّس سرّه وي را «فاضل زاهد، پاكدامن

ص: 25

عابد، فقيه و شاعر جليل القدر» توصيف نموده است و كتاب هاي مجمع البحرين و المقتل و المنتخب در زيارت و خطبه ها و شعر و رسائلي چند را از تأليفات او دانسته و مي نويسد كه با او هم عصر است.(1) محدّث قمي قدّس سرّه در سفينة البحار مي نويسد: «شيخ طريحي قدّس سرّه همان عالم فاضل محدّث پاكدامن زاهد عابد فقيه، شاعر جليل، صاحب كتاب مجمع البحرين و المنتخب در مقتل و الفخريّه در فقه و... است... حكايت شده است كه وي عابدترينِ اهل زمان خود و پاكدامن ترين بوده است. روايت كند از وي فرزند دانشمندش صفى الدّين و علامه سيّد هاشم توبلى بحرانى و مجلسي و خود از شيخش محمّد فرزند حسام مشرقى از شيخ بهايى...».

3_ شيخ محدّث بزرگ و متتبّع آگاه عبدالله بن نورالله

ص: 26


1- أمل الآمل:٢/٢١٤ الرقم648.

بحرانى اصفهانى قدّس سرّه، بزرگ شاگرد علامه بزرگوار مجلسي قدّس سرّه، از خطّ سيّد هاشم بحرانى قدّس سرّه، از استاد بزرگوارش سيّد ماجد بحرانى، از شيخ حسن بن زين الدّين شهيد دوم، از استادش مقدّس اردبيلي، از استادش علي بن عبدالعالى كركي، از شيخ علي بن هلال جزائري، از شيخ احمد بن فهد حلّي، از شيخ علي بن خازن حائري، از شيخ ضياء الدّين علي بن شهيد اول، از پدرش، از فخر المحقّقين، از شيخ و پدرش علامه حلّي، از شيخ خود محقّق حلّي، از استادش ابن نماي حلّي، از استادش محمّد بن ادريس حلّي، از ابن حمزه طوسي صاحب ثاقب المناقب، از شيخ جليل محمّد بن شهرآشوب، از طبرسي صاحب احتجاج، از استاد بزرگوارش حسن بن محمّد بن حسن طوسي، از پدرش شيخ طائفه حقّه طوسي، از استادش شيخ مفيد، ازاستادش ابن قولويه قمي، از استادش شيخ كلينى، از عليّ بن

ص: 27

ابراهيم، از پدرش ابراهيم بن هاشم، از احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطي، از قاسم بن يحيى بن الجلاء كوفى، از ابوبصير، از ابان بن تغلب، از جابر بن يزيد جعفي، از جابر بن عبدالله انصاري از فاطمه زهرا(علیها السلام) متن اين حديث را روايت نموده است كه تصويري از نسخه خطّي آن ضميمه مي شود.

4_ شيخ على تقى بن احمد احسائى.

5 _ حسين علوى دمشقى حنفى از اشراف شام.

ص: 28

نظم حديث كسا

محقّق و كتاب شناس بزرگ شيعه آية الله سيد حسن صدر قدّس سرّه چنين مي نويسد: «سيّد محمّد بن سّيد ابراهيم... موسوى جبعى شحورى، جدّ اعلاي ما... شاگرد شيخ محمّد باقر سبزواري صاحب الذّخيرة بود،... از نوشته هاي باقي مانده او «قصيده نونيّه بزرگ» وي مي باشد كه در آن، حديث كسا را به همان كيفيتى كه طريحي در المنتخب آورده، به نظم آورده است... ».(1)

آقابزرگ تهراني قدّس سرّه چنين نگاشته است: «ارجوزه در حديث كسا كه نظم علامه سيّد محمّد بن سيّد معزّ الدين محمّد مهدى حسينى قزوينى حلّى متوفاي سال 1335قمري است و در پنجاه بيت مي باشد و آن را علامه سيّد محمّد

ص: 29


1- تكملة أمل الآمل:335-337.

صادق آل بحرالعلوم در كتاب مجموع الرّائق آورده است».(1)

آية الله مرعشي نجفي قدّس سرّه مي نويسند: «و اين حديث شريف را تني چند از فرزانه هاي شعر و ادب از اصحاب ما (شيعيان) به نظم درآورده اند. از برترين آنان علامه فقيه اديب آيةالله ابوالمعزّ سيّد محمّد بن علامه سيّد مهدى قزوينى حلّى متوفاي سال 1335قمري مي باشد. وي در بالاترين جايگاه جلالت و بزرگي بود. او از دوستان پدر علامه ام بود. روانش شاد باد... . ديگر سرايندهٴ اين حديث، فاضل معاصر و جليل استاد شيخ علي خاقاني نجفي مي باشد كه بابليّات از سروده هاي ايشان است و در مجلّه ((البيان)) چاپ شده است، خداوند بركت و جود وي را دوام بخشد و در ميان ما چون او را بسيار گرداند... ».(2)

ص: 30


1- الذّريعة:1/470.
2- شرح احقاق الحق:2/558.

آقابزرگ تهراني مي نويسد: «... محدّث ماهر حاج شيخ محمّدباقر... قائني بيرجندي صافي صاحب كتاب «الكبريت الأحمر في شرائط اهل المنبر» در مقتل به زبان فارسي است وي حديث كسا را به نظم آورده و در سال 1343 قمري به چاپ رسيده است... ».(1)

و مي نويسد: «طور سيناء در شرح حديث كساء» به فارسي، از شيخ معاصر حاج شيخ علي اكبر... نهاوندي متوفا در مشهد خراسان است.(2)

ص: 31


1- الذّريعة:17/260.
2- الذّريعة:15/181.

چند نكته

براي شرح حال راويان حديث، واقع در طريق عوالم، به موسوعهٴ رجالى بزرگ «معجم رجال الحديث»، تأليف آيةالله خوئي قدّس سرّه مراجعه كنيد.

محدّث و دانشمند فقيد، سيّد عبدالرّزاق موسوي مقّرم قدّس سرّه مي نويسد:

«حديث كساء»

«سخنان مفسّران، روايت هاي محدّثان و صاحبان سيره و ارباب معجم ها همه بر اينكه منظور از اهل بيت در سخن خداي متعال: «إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» همان پنج تن اصحاب كسا است، اتّفاق دارند. اصحاب كسا يعني پيامبر اعظم(صلی الله علیه و اله) و وصيّ آن حضرت، اميرمؤمنان(علیه السلام) و دخترش حضرت صدّيقه سيّدهٴ زنان دو جهان از اوّلين و آخرين(علیها السلام) و دو فرزندش كه دو

ص: 32

آقاي اهل بهشت امام حسن(علیه السلام) و امام حسين(علیه السلام) هستند. و در اين مورد از گروهي از صحابه و تابعين، نصّ متواتر وجود دارد. و ابن جرير طبري در تفسير جامع البيان پانزده طريق و سيوطي در تفسير الدّرّ المنثور تا بيست طريق ذكر كرده است. و پيامبر(صلی الله علیه و اله) هميشه در فرصت ها و موارد متعدّد آشكارا مي فرمود كه اصحاب كسا اختصاص به همين پنج تن دارد. حتّي آن حضرت پس از نزول آيه تطهير هرگاه براي نماز صبح خارج مي شدند، بر در خانه فاطمه(علیها السلام) مي ايستادند و با صداي بلند ندا مي كردند: «الصّلاة أهل البيت» و آيه تطهير را قرائت مي فرمودند. و شش ماه يا هفت و يا هشت ماه بر اين روش بودند و هيچ كس نقل نكرده و نگفته كه اين توقّف بر در خانهٴ يكي از زنان و نزديكان آن حضرت(صلی الله علیه و اله) بوده است و اين عمل از شخص حكيمي چون رسول خدا(صلی الله علیه و اله) دلالت بر معناي بزرگ و مهمّي دارد كه آيه

ص: 33

دربردارندهٴ اين معناي عظيم است و آن اينكه آيه اختصاص به اين پنج تن دارد و هيچ فرد ديگري از مسلمانان را شامل نمي شود. ولي گروه هايي كه انكاركنندهٴ فضيلت اهل كسا هستند؛ وقتي ديدند نمي توانند اين فضيلت را از ريشه انكار كنند، غير اين پنج تن را شريك در اهل بيت قرار داده و به شاهدهايي سست تر از خانهٴ عنكبوت استناد كرده اند و حتّي خودشان در اين گفته مانند كسي كه در شب تاريك، هيزم جمع مي كند، سرگردان و مردّد هستند. و با اينكه رسول خدا(صلی الله علیه و اله) به امّ سلمه اجازهٴ داخل شدن در كسا را نداد و فقط به او فرمود: به راستي تو بر خيري و از زنان پيامبر هستي، انكاركنندگان فضيلت اهل بيت، ديدند نمي توانند مطالب خود را به خورد مردم بدهند، راه ديگري را پيشه ساختند و آن اين بود كه حديث را تحريف كردند و از حديث ويژگي هايي كه براي پنج تن آمده بود انداختند و فقط به

ص: 34

نزول آيه در شأن ايشان اكتفا نمودند؛ امّا متتبّع كامل شيخ فخرالدّين طريحى نجفى كه از نوادر روزگار و از مفاخر علما به شمار مي آيد، در كتاب «المنتخب» چاپ نجف صفحه186، روايت را همان طور كه از منبع وحي رسيده، ذكر نموده. علامه و حجّة الاسلام سيّد عدنان آل سيّد شبّر بحرانى و سيّد محمّد فرزند آية الله سيّد مهدى قزوينى از علامه محقّق طريحى تبعيّت كرده اند. و علامه حجّة الاسلام سيّد محمّد كاظم يزدي _ صاحب عروة الوثقي _ در «أجوبة المسائل المتفرّقة»، همان را اذعان نموده است و (دور از صحّت نمي داند) و علامه سيّد شهاب الدّين تبريزي در رسالهٴ كوچك فارسي كه آن را «حديث كسا» ناميده است، سندي را براي اين حديث متذكّر شده و در آن رسالهٴ كوچك، حديث سلسلة الذّهب را بيان داشته است.اين كتاب در سال 1356 قمري به طبع رسيده است. به كتاب الذّريعة

ص: 35

در فهرست مصنّفات شيعه:6/378 مراجعه شود. و محبّ الدّين طبرى در ذخائر العقبي:22، و ابن حجر در الصّواعق المحرقة:86 از اختلافي كه در روايات تعيين كسا و محلّي كه در آن جمع بودند و آنچه امّ سلمه جواب داده و غير اينها است، استظهار كرده اند كه واقعه متعدّد است. ولي من دليلي براي تعدّد واقعه نمي بينم زيرا در حقيقت واقعه يكي است و آيه كريمه در همان يك مورد نازل شده است. و ليكن راويان خبر اين فضيلت را آن چنان كه صادر شده، نقل نكرده اند و در اين واقعه طبق خواستهٴ هوي و هوس تصرّف نموده اند. پس زنان و خويشان پيغمبر را با پنج تن شريك نموده اند در حالي كه دور بودن ايشان از آيه چون دور بودن آسمان و زمين است. و شاهد بر اين گفتهٴ پيامبر(صلی الله علیه و اله) به امّ سلمه است، آن هنگامي كه اجازه خواست تا داخل در كسا شود فرمود: «إنّك علي خير، إنّك من أزواج النّبيّ»، هم چنان

ص: 36

كه نمي بينم شك كننده در احاديث اهل بيت كه اثبات منزلت هاي عالي براي آن بزرگواران مي نمايد _ فضائلي كه پيامبر مرسل و فرشتگان مقرّب به آنها نمي رسند _ در صحّت اين حديث و آنچه را كه براي پنج تن و شيعيانشان اثبات مي نمايد شك كند و حديث هاي متواتر بلكه فوق تواتر بر چنين فضيلتي دلالت دارد. پس در چيزي كه نص بر آن قائم است، شك كردن وي دور نخواهد بود».(1)

بنا بر نقل جامع كتاب «الدّعاء و الزّيارة»، پدر ايشان مرحوم آيةالله ميرزا مهدي شيرازي قدّس سرّه در مجموعه اي حديث كسا را با سند متّصل از حضرت زهرا(علیها السلام) نقل مي كنند و اينجانب مفتخر به مجاز بودن نقل آن به طريق مذكور به واسطهٴ ايشان هستم.

ص: 37


1- وفاة الزّهراء(علیها السلام):48-50.

منابع، اسناد و راويان حديث

1_ اوّلين مدرك حديث كسا، از پيشينه اي بيش از شش قرن، برخوردار است.

2_ تمامي مؤلّفان، مورد وثوق در حدّ عالى و جليل القدر بوده اند.

3_ حديث كسا بنا به فرمايش مرحوم شيخ آقابزرگ تهراني(رحمة الله)، در كتاب الغرر و الدّرر چندين سند دارد.

4_ كتاب الغرر را سيّد آقا بزرگ شوشتري و مولى محمّد حسين كرهرودي و آقا بزرگ تهرانى و آيةالله مرعشي و غريفي رحمهم الله ديده اند.

5 _ نسخه اي از كتاب الغرر در كتابخانه دانشگاه تهران موجود مي باشد.

ص: 38

مقدّمهٴ دوّم: اضافات و پاسخ به ساير شبهه ها

اشاره

پس از چاپ يكم، خوشبختانه كتاب شريف «غرر الأخبار و درر الآثار في مناقب أبي الأئمّة الأطهار» براي نخستين بار به اهتمام مكتبة العلامة المجلسي قدّس سرّه و با تحقيق اسماعيل الضيغم ضمن سلسلة مصادر بحارالأنوار جلد5، 1427 ه.ق به زيور طبع آراسته شد. در صفحه 298 فصل23 اين كتاب چنين آمده است: حتّى أنّهم ذكروا لمّا دخلوا تحت الكساء قال سبحانه و تعالى للملائكة: يا ملائكتي و سكّان سماواتي، ما خلقت سماءً مبنيّة، و لا أرض مدحيّة، و لا قمر يسري، و لا فلك يجري، إلّا لأجل الخمسة الذين تحت الكساء. فقال جبرئيل عليه السّلام: يا إلهي و سيّدي و مولاي، و من تحت الكساء؟ فقال جلّ جلاله: فاطمة و أبوها و بعلهاو بنوها. فقال: يا ربّ، أ تأذن لي أن أنزل إليهم و أبشّرهم و أكون معهم؟ فقال: نعم. فنزل، و قال: السلام عليكم، يا حبيبي

ص: 39

يامحمّد! أتأذن لي أن أكون معكم فأكون سادسكم؟ فقال: نعم، قد أذنت لك. فقال: يا حبيبي يا محمّد! ربّك يقرئك السلام و يخصّك بالتحيّة و الإكرام و يقول: و عزّتي و جلالي و علويّ و ارتفاعي، ما خلقت سماء مبنيّة، و لا أرضا مدحيّة، و لا شمسا، و لا قمرا، و لا نجما، و لا جنّة، و لا نارا إلّا لأجلكم.

امّا دربارهٴ شبهه ها، پيش از هر چيز لازم است بدانيم كه زير سؤال بردن، اشكال وارد كردن و ترويج نظريّات پالايش نشده درباره متوني از اين قبيل _ كه شيعيان در طول قرون متمادي، در مجالس شكوه مندي، به خواندن آن ملتزم بوده و هستند _ جز ايجاد ترديد در اذهان عموم و فراهم آوردن مستمسك براي دشمنان تشيّع، نتيجهٴ ديگري ندارد. بنابراين بايد پيش از هر اقدامي، مباحثي از اين دست، در مجامع علمي برّرسي شده و صحيح ترين و مستندترين نظر علمي در ميان مردم مطرح شود. امّا اشكالات و پاسخ ها:

الف: گفته شده است: اين سلسه سند به لحاظ تاريخي

ص: 40

صحيح نيست، چرا كه برخي از راويان با راوي پيش از خود هم عصر نبوده اند. بنابراين نمي توانند از راوي قبل از خود روايتي نقل كنند.

پاسخ: صحّت استناد يك حديث به معصوم، تنها با داشتن سند صحيح محرز نمي شود. مثلاً مقبولهٴ عمر بن حنظله، هرچند سند آن صحيح، معتبر و متواتر نيست، امّا علما و فقها آن را اخذ به قبول نموده و براساس آن فتوا داده اند. محتواي بسيار ارزشمند حديث شريف كساء نيز بر صحّت صدور آن از ساحت معصوم دلالت دارد.(1)

بنابراين با استناد به قاعدهٴ تسامح در ادلّهٴ سنن، حتّي اگر متني مانند حديث كساء، سند صحيح نداشته باشد، عدم ضعف محتوايي بلكه متن بسيار قوي و ارزشمند آن مي تواند

ص: 41


1- ر.ك: «التّحقيق حول سند حديث الكساء» و «فاطمه(علیها السلام) در آيينه كتاب».

بر صحّت صدور آن از معصوم دلالت كند. گذشته از اينكه اين حديث شريف، از مجرّبات اماميّه بوده و مورد تأييد مراجع شيعه از جمله علماء و آيات سيّد محمّد كاظم يزدي صاحب عروة الوثقي در كتاب «اجوبة المسائل المتفرّقة»، سيّد شهاب الدّين مرعشي نجفي و آيةالله سيّد محمّدرضا موسوي گلپايگاني و آيةالله سيّد محمّد روحاني و... است.(1)

ب: حديث كساء روايت شده از حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها دلالت بر وقوع آن و اجتماع خمسه طيّبه در خانهٴ آن حضرت دارد در حالي كه احاديث صحيح در اين باره بر وقوع اين حادثه در خانه امّ سلمه، همسر رسول الله، دلالت دارند. و حديث كساء در خانه حضرت زهراء(علیها السلام) اعتبار ندارد.

پاسخ: بزرگاني از پيروان خلفاي سقيفه ملعونه، چون احمد

ص: 42


1- ر.ك: حديث كساء و آثار شگفت.

بن حجر هيثمي شافعي متعصّب افراطي (ت٩٧٤ه_) در كتاب محترقه خود «الصّواعق المحرقة» صفحه:١٤٤ چاپ قاهره مصر مي نويسد: محبّ الدّين طبري (ت٦٩٤ه_) اشاره كرده است كه واقعه كسائ_يّه در خانه امّ سلمه و خانه حضرت فاطمه(علیها السلام) و... تكرار شده است.

مي بينيم كه اين نقل، در قرن هفتم و از طريق پيروان اصحاب سقيفهٴ ملعونه صورت گرفته و در آن به صراحت اعلام شده است كه يكي از مواضع اجتماع خمسهٴ طيّبه، خانه حضرت فاطمه(علیها السلام) است.

از طريق شيعه نيز سيّد جليل عليّ بن طاووس(رحمة الله) در كتاب شريف «الطّرائف في معرفة مذاهب الطّوائف» مواردي از اختلاف روايات را آورده و مي فرمايد: اين روايات دلالت بر تكرار اين واقعه دارد.

ج: حديث كساء از حيث محتوايي سستي هايي دارد كه بر

ص: 43

اهل حديث مخفي نيست.

پاسخ: اين بيان، ادّعايي بيش نبوده و مدركي ندارد.

د: در حديث كساء مزبور از حضرت زهراء(علیها السلام) آمده است كه خداوند متعال فرمود: يا ملائكتي! إنّي ما خلقت سماءاً... در حالي كه ايشان تنها مي توانستند از قول پيامبر(صلی الله علیه و اله) اين مطلب را نقل كنند. جز پيامبر كسي نمي تواند چيزي را بدون واسطه از خداوند نقل كند.

پاسخ: دربارهٴ اينكه كسي جز پيامبراكرم(صلی الله علیه و اله)، نتواند كلام خدا را بشنود، دليل عقلي و نقلي وجود ندارد بلكه قرآن كريم به روشني اعلام مي فرمايد كه وحي بر كساني كه نبي و رسول نبوده اند نيز صورت گرفته است: «و أوحينا إلي أمّ موسي...»(1) «إذ أوحينا إلي أمّك ما يوحي»(2) و... .

ص: 44


1- (٢٨) سوره القصص: آيه٨.
2- (٢٠) سوره طه(صلی الله علیه و اله): آيه٣٩.

نقل قول مستقيم از خداوند و جبرئيل كه در حديث شريف كساء توسّط حضرت صدّيقهٴ طاهره(علیها السلام) صورت مي گيرد، بيان گر مقام محدّثه بودن ايشان است كه با توجّه به نصوص بسيار، براي ايشان ثابت بوده و جاي انكار ندارد.

ضمن اينكه نقل قول مستقيم از جانب خداوند توسّط حضرت زهرا(علیها السلام)، اختصاص به حديث شريف كساء ندارد: محدّث جليل القدر محمّد بن الحسن الصفّار كه از اجلّهٴ شاگردان امام الحسن الزكيّ العسكريّ(علیه السلام) است در كتاب شريف خود «بصائر الدّرجات الكبري» _ كه مجموعه اي بسيار ارزشمند از احاديث اهل بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است _ به سند خود از ابوبصير، از امام صادق(علیه السلام) نقل مي كند كه فرمودند:... وَ ما يُدْريهِمْ ما مُصْحَفُ فاطِمَةَ؟! قالَ: مُصْحَفٌ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هذا ثَلاثَ مَرّاتٍ... هُوَ شَيْ ءٌ أَمْلاهَا اللَّهُ وَ أَوْحٰى إِلَيْها(1)... _

ص: 45


1- بصائرالدّرجات:١٥١ ب١٤ ح٣ به سندش از ابوبصير، بحارالأنوار: ٢٦/٣٨ ب١ ح٧٠ از بصائر الدّرجات.

... آنان چه مي دانند مصحف فاطمه چيست؟ فرمود: مصحفي است كه مانند اين قرآن شما در آن است، سه برابر... همانا آن چيزي است كه خداوند بر ايشان املا فرمود و وحي نمود... .

و در همان كتاب شريف به سند خود از محمّد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق(علیه السلام) نقل كرده كه فرمودند:... وَ خَلَّفَتْ فاطِمَةُ مُصْحَفاً ما هُوَ قُرْآنٌ، وَ لَكِنَّهُ كَلامٌ مِنْ كَلامِ اللَّهِ أُنْزِلَ عَلَيْها، إِمْلاءُ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَطُّ عَلِيٍّ(علیه السلام) (1) _... حضرت فاطمه، مصحفي بر جاي نهادند كه قرآن نيست امّا كلامي از كلام خداوند است كه بر ايشان نازل شد، املاي رسول الله و دست نوشتهٴ حضرت علي(علیه السلام) بود.

ص: 46


1- - بصائرالدّرجات:١٥٥ ب١٤ ح١٤ به سندش از محمّد بن مسلم، بحارالأنوار: ٢٦/٤١ ب١ ح٧٣ از بصائرالدّرجات.

ه_: تعريفي كه از جانب خداوند در حديث كساء حضرت زهراء(علیها السلام)، از پنج تن شده «هُمْ فاطِمَةُ وَ أَبُوها وَ...» نوعي توهين به رسول الله است. و بايد اوّل رسول الله و سپس اميرالمؤمنين يا حضرت زهرا و... معرّفي مي شدند.

پاسخ: تقدّم در تعريف، هميشه بر اشرف و افضل دلالت نمي كند و اگر اين اشكال بر حديث كساء وارد باشد، مي توان بر قرآن كريم نيز اشكال وارد كرد، آنجا كه در آيهٴ مباهله مي فرمايد: «تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُم»(1) . بنابراين معرّفي پنج تن از طريق حضرت زهرا(علیها السلام)، به دلايل ديگري انجام شده است.

با توجّه به رواياتي كه چند مورد از آنها آورده مي شود، فرشتگان نسبت به حضرت زهرا(علیها السلام) آشنايي بيشتري داشتند: انس بن مالك غلام رسول الله از ايشان نقل

ص: 47


1- (٣) سوره آل عمران: آيه٦٢.

مي كند كه فرمودند:... وَ نُورُ فاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللّهِ، وَ فاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّماوَاتِ وَ الْاَرْضِ،... ثُمَّ إِنَّ اللّهَ خَلَقَ الظُّلْمَةَ بِالْقُدْرَةِ، فَأرْسَلَها فِي سَحائِبِ الْبَصَرِ، فَقالَتِ الْمَلائِكَةُ: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ، رَبَّنا مُذْ عَرَفْنا هَذِهِ الْاَشْباحَ ما رَأَيْنا سُوءاً، فَبِحُرْمَتِهِمْ إِلّا كَشَفْتَ ما نَزَلَ بِنا، فَهُنالِكَ خَلَقَ اللّهُ تَعالىٰ قَنادِيلَ الرَّحْمَةِ، وَ عَلَّقَها عَلىٰ سُرادِقِ الْعَرْشِ فَقالَتْ: إِلٰهَنا لِمَنْ هٰذِهِ الْفَضِيلَةُ وَ هٰذِهِ الْاَنْوارُ؟ فَقالَ: هَذا نُورُ أَمَتي فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، فَلِذٰلِكَ سُمِّيَتْ أَمَتِيَ الزَّهْراءَ، لِاَنَّ السَّماواتِ وَ الْاَرَضِينَ بِنُورِها ظَهَرَتْ وَ هِيَ ابْنَةُ نَبِيِّيّ وَ زَوْجَةُ وَصِيِّيّ وَ حُجَّتِي عَلىٰ خَلْقي أُشْهِدُكُمْ يا مَلائِكَتِي أَنِّي قَدْ جَعَلْتُ ثَوابَ تَسْبِيحِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ، لِهٰذِهِ الْمَرْأَةِ وَ شِيعَتِها إِلىٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ(1) _ و نور فاطمه از نور خداست و دخترم فاطمه، از آسمان ها و زمين برتر است... سپس خداوند به قدرت خود تاريكي را آفريد پس فرشتگان گفتند: پروردگار ما منزّه و پاك و مقدّس است. از زماني كه ما اين

ص: 48


1- بحارالأنوار:٢٥/١٦ ح٣٠ از كتاب رياض الجنان.

اشباح (نور خمسه طيّبه اصحاب كسا) را شناختيم، هيچ سختي و بدي نديده ايم. پس به حرمت آنان آنچه را بر ما نازل شده است از ما برطرف نما (تاريكي را ببر). آن هنگام خداوند چراغ هاي رحمت را در سراپردهٴ عرش آويزان فرمود. فرشتگان گفتند: بارالها! اين فضيلت ها و نورها از آنِ چه كسي است؟ فرمود: اين نور كنيز من فاطمه زهراست. زهرا ناميده شد زيرا آسمان ها و زمين ها به نور او ظاهر شدند و همانا او، دختر پيامبرم و همسر وصي و حجّت من بر مخلوقاتم مي باشد. اي فرشتگانم! شما را گواه مي گيرم، به تحقيق ثواب تسبيح و تقديس شما را تا روز قيامت، براي اين زن و شيعيانش قرار دادم... .

اين حديث در جايي ديگر به سند از انس بن مالك نقل شده و در آن آمده است:... پس خداوند به فرشتگان چنين وحي فرمود: هَذا نُورٌ اخْتَرَعْتُهُ مِنْ نُورِ جَلالِي لِاَمَتِي فاطِمَةَ ابْنَةِ حَبِيبِي، وَ زَوْجَةِ وَلِيِّي، وَ أَخِي نَبِيِّي، وَ أَبِي حُجَجِي عَلىٰ

ص: 49

عِبادِي(1)... _ اين نور، نوري است كه آن را از نور جلال و عظمت خود براي كنيز خودم فاطمه، دختر حبيبم و همسر وليّ و برادر پيامبرم و پدر حجّت هايم بر بندگانم آفريدم... .

و به نقل از سلمان فارسي از رسول الله(صلی الله علیه و اله) با اختلاف اندكي آورده شده و در آن آمده است: فَقالَ اللّهُ: وَ عِزَّتِي وَ جَلالِي، لَاَجْعَلَنَّ ثَوَابَ تَسْبيحِكُمْ وَ تَقْديسِكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيامَةِ لِمُحِبّي هذِهِ الْمَرْأَةِ وَ أَبِيها وَ بَعْلِها وَ بَنِيها(2) _ خداوند فرمود: سوگند به عزّت و شكوهم! همانا ثواب تقديس و تسبيح شما فرشتگان را تا روز قيامت براي دوستان اين زن و پدر و شوهر و پسرانش قرار مي دهم.

با توجّه به احاديثي از اين دست، درمي يابيم كه فرشتگان

ص: 50


1- بحارالأنوار:٣٧/٨٢ ب٥٠ ح٥١ از تأويل الآيات:١٤٣ از كتاب مصباح الأنوار.
2- بحارالأنوار:٤٣/١٧ ب٢ ح١٦ از ارشادالقلوب:٢/٤٠٣.

نسبت به حضرت زهرا(علیها السلام) شناخت بيشتري داشتند و به همين جهت خداوند حضرت زهرا(علیها السلام) را براي معرّفي خمسه طيّبه، مركزيّت بخشيده است.

از طرفي، براي درك حقيقت حضرت فاطمه(علیها السلام) بايد به احاديث رسول الله(صلی الله علیه و اله) دربارهٴ آن حضرت و نيز چگونگي رفتار پيامبر نسبت به ايشان، روي آوريم و با دقّت تمام براي فهم آن بكوشيم. پيامبر بارها به ايشان فرمود: فِداكِ أَبُوكِ _ پدرت به قربان تو باد. يا درباره ايشان مي فرمود: فِداها أَبُوها _ پدرش به فدايش باد. و موارد ديگر. در اينجا نيز تقدّم نام حضرت فاطمه(علیها السلام) براي بيان مرتبه اي از شرافت و فضيلت آن حضرت است كه در احاديث ديگري نيز به آن اشاره شده است:

جناب سيّد حسن ميرجهاني(رحمة الله) برايم نقل فرمود چنان كه در كتاب خود الجنّة العاصمة:١٤٨ نقل نموده است از كتاب

ص: 51

«كشف اللّئالي» تأليف عالم جليل شيخ صالح بن عبدالوّهاب بن العرندس حلّي رضوان الله عليه كه از علماي شيعه در قرن نهم هجري است، به سند متّصل خود از جابر بن عبدالله انصاري از رسول الله(صلی الله علیه و اله) از خداوند تعالي نقل مي كند كه فرمود: يا أَحْمَدُ! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْاَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِيُّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما _ اي احمد! اگر به سبب تو نبود، افلاك را نمي آفريدم و اگر علي نبود، تو را نمي آفريدم و اگر فاطمه نبود، شما دو تن را نمي آفريدم. سپس جابر گفت: هذا من الأسرار الّتي أمرنا رسول الله(صلی الله علیه و اله) بكتمانه إلّا عن أهله _ اين، از جمله اسراري بود كه رسول الله(صلی الله علیه و اله) به ما دستور دادند آن را جز از اهلش، پنهان داريم.

و: در پايان حديث كساء به روايت حضرت زهرا(علیها السلام) سوگند ياد شده است كه اگر در جمعي از شيعيان و علاقه مندان اهل بيت(علیهم السلام) اين حديث خوانده شود و از اين واقعه يادي به

ص: 52

ميان آيد، مشكلات آن ها برطرف شده و خداوند خواسته هاي آنان را برآورده و مستجاب مي گرداند. اگر اين حديث از جانب معصوم نقل شده است، چرا عدّه اي با خواندن حديث كساء، مشكلاتشان برطرف نمي شود؟

پاسخ: در قرآن كريم مي خوانيم «أُدْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ _ بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را»(1) امّا چنان چه مي دانيم بسياري از دعاهاي ما به اجابت نمي رسد. در واقع نفس دعا كردن، توفيقي الهي است كه گاه با مستجاب نشدن دعا و در نتيجه تكرار دعا، شامل حال بنده مي شود. از طرفي، دانسته هاي انسان، به ديده ها و شنيده هاي او خلاصه مي شود و چه بسا دعاهايي كه اجابت آن به صلاح او نيست امّا او از اين امر، آگاهي ندارد امّا خداوند با آگاهي از اين امر، اين خواسته را با عطاياي بيشتر خود در قيامت، اجابت مي كند.

ص: 53


1- (٤٠) سوره غافر: آيه٦١.

علاوه بر اينكه، علّت تامّه براي استجابت، تنها دعا كردن نيست و بايد ساير شرايط نيز فراهم شود. از جمله اينكه موانع استجابت دعا در ميان نباشد كه در دعاي حضرت خضر(علیه السلام) به روايت اميرالمؤمنين(علیه السلام) كه به «دعاي كميل» مشهور است، به آن اشاره شده است: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ _ خدايا براي من گناهاني را مورد بخشش قرار ده كه دعا را حبس مي كند (از بالا رفتن و استجابت دعا، جلوگيري مي كند)».

همچنين در نامهٴ٣١ نهج البلاغة كه مولا اميرالمؤمنين(علیه السلام) براي سبط اكبر امام حسن مجتبي(علیه السلام) مرقوم فرمودند، آمده است:... فَلا يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطاءُ إِجابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطيَّةَ عَلىٰ قَدْرِ النِّيَّةِ، وَ رُبَّما أُخِّرَتْ عَنْكَ الْإِجَابَةُ لِيَكُونَ ذٰلِكَ أَعْظَمَ لِاَجْرِ السّائِلِ، وَ أَجْزَلَ لِعَطاءِ الْآمِلِ، وَ رُبَّما سَأَلْتَ الشَّيْ ءَ فَلا تُعْطاهُ (تُؤْتاهُ)، وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عاجِلاً أَوْ آجِلاً، أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِما

ص: 54

هُوَ خَيْرٌ لَكَ، فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلاكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ، فَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فِيما يَبْقٰى لَكَ جَمالُهُ، وَ يُنْفٰى عَنْكَ وَبالُهُ،..._ هرگز از به تأخير افتادن اجابت دعا نااميد نباش، زيرا بخشش الهي به اندازهٴ نيّت است. گاه در اجابت دعا تأخير مي شود تا پاداش درخواست كننده بيشتر و جزاي اميدوار كامل تر شود. گاه درخواست مي كني امّا پاسخ داده نمي شود، زيرا (خداوند) بهتر از آنچه كه خواستي، به زودي يا در وقت مشخّص به تو خواهد بخشيد. گاهي دعا به اجابت نمي رسد زيرا چه بسا خواسته هايي داري كه اگر داده شود، مايهٴ نابودي دين تو خواهد شد. پس درخواست تو در آن چيزي باشد كه زيبايي آن براي تو باقي باشد و وبال آن از تو نفي گردد،... .

همچنين، مضمون فقرات پاياني حديث كساء به روايت حضرت زهرا(علیها السلام)، در احاديث ديگري نيز آمده است كه درباره فضيلت مجالس و اجتماع مؤمنين در ذكر معارف و

ص: 55

فضائل اهل بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است.

در نتيجه چنان چه بيان شد، متن حديث شريف كساء به روايت حضرت زهرا(علیها السلام) با بسياري از آيات و احاديث هماهنگي كامل داشته و همين، دلالت بر قوّت متن آن دارد.

ص: 56

رمز هاي نام منابع براي ذكر اختلاف نسخه ها

احقاق الحق ق

الغرر و الدرر غ

عوالم العلوم ع

المنتخب خ

وفاة الزهراءالمقرّم م

يادآور مي شويم كه اختلاف كلمه ها در نسخه ها و منابع در پاورقي و داخل كروشه آورده شده است. همچنين عبارت هاي اضافه بر متن مشهور با علامت (+) و عبارت هايي كه در متن مشهور بوده ولي در برخي نسخه ها نيامده است، بدين صورت(-) نمايش داده شده است.

ص: 57

متن مقابله شدهٴ حديث شريف كساي يماني

بِسَنَدٍ صَحيحٍ عَنْ جابِرِ بْنِ عَبْدِاللهِ الْاَن_ْصاريِّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ عَلَيْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قالَ:

[بِسْمِ اللهِ الرَّحْمانِ الرَّحِيمِ](1)

سَمِعْتُ فاطِمَةَ(2) اَنَّها قالَتْ: دَخَلَ عَلَيَّ اَبي رَسُولُ اللهِ(3) في بَعْضِ الْاَيّامِ، فَقالَ: السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ، فَقُلْتُ:(4) عَلَيْكَ السَّلامُ(5) ،

ص: 58


1- «ق».
2- «ق»: + الزَّهْراءِ عَلَيْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.
3- «ع»: + صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
4- «ق»: + وَ.
5- «ق»: + يا اَب_َتاهْ.

قالَ(1) : اِنِّي اَجِدُ(2) في بَدَني ضُعْفاً، فَقُلْتُ لَهُ: اُعِيذُكَ بِاللهِ يا اَب_َتاهُ مِنَ الضُّعْفِ، فَقالَ(3) : يا فاطِمَةُ ايتيني بِالْكِساءِ الْيَمانيِّ، فَغَطّيني بِهِ، فَاَتَيْتُهُ بِالْكِساءِ الْيَمانيِّ، فَغَطَّيْتُهُ بِهِ، وَ صِرْتُ اَن_ْظُرُ اِلَيْهِ، وَ اِذا وَجْهُهُ يَتَلَاْل_َؤُ كَاَنَّهُ الْب_َدْرُ في لَي_ْلَةِ تَمامِهِ وَ كَمالِهِ.

(4)فَما كانَتْ اِلاّ ساعَةً وَ اِذا بِوَلَدِيَ الْحَسَنِ(5) قَدْ اَقْبَلَ وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ، فَقُلْتُ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا قُرَّةَ عَيْني وَ ثَمَرَةَ فُؤادي، فَقالَ(6) : يا اُمّاهُ، اِنِّي اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَي_ِّبَةً،

ص: 59


1- «ق»: فَقالَ.
2- «ق»: لَاَجِدُ.
3- «خ»: + عَلَيْهِ السَّلامُ.
4- «خ»: + قالَتْ فاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلامُ.
5- «ق»: + عَلَيْهِ السَّلامُ.
6- «ق» ، «ع» ، «م»: + لي.

كَاَنَّها رائِحَةُ جَدّي رَسُولِ اللهِ(1) ، فَقُلْتُ: نَعَمْ(2) ، اِنَّ جَدَّكَ(3) تَحْتَ الْكِساءِ، فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ(4) نَحْوَ الْكِساءِ وَ قالَ: السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ يا رَسُولَ اللهِ(5) ، اَتَاْذَنُ لي اَنْ اَدْخُلَ مَعَكَ تَحْتَ الْكِساءِ؟ فَقالَ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدي وَ يا صاحِبَ حَوْضي قَدْ اَذِنْتُ لَكَ، فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْكِساءِ.

فَما كانَتْ اِلّا ساعَةً، وَ اِذا(6) بِوَلَدِيَ الْحُسَيْنِ(7) (8)قَدْ اَقْبَلَ وَ قالَ: السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ، فَقُلْتُ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدي وَ يا قُرَّةَ

ص: 60


1- «ق» ، «ع»: + صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.
2- «ق»: + يا وَلَدي.
3- «م»: + نائِمٌ.
4- «ق»: + عَلَيْهِ السَّلامُ.
5- «ع»: + صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.
6- «ق»: فَاِذا.
7- «خ»: + وَ إذا بِوَلَديَ الّحُسَيْنِ، «م»: بِالْحُسَيْنِ الشَّهيد.
8- «ق» ، «ع» ، «خ»: + عَلَيْهِ السَّلامُ.

عَيْني وَ ثَمَرَةَ فُؤادي، فَقالَ لِي: يا اُمّاهُ، اِنّي اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَيِّبَةً، كَاَنَّها رائِحَةُ جَدِّي رَسُولِ الهِك صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، فَقُلْتُ: نَعَمْ(1) اِنَّ جَدَّكَ وَ اَخاكَ تَحْتَ الْكِساءِ، فَدَنَي الْحُسَيْنُ(2) نَحْوَ الْكِساءِ، وَ قالَ: السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنِ اخْتارَهُ اللهُ، اَتَاْذَنُ لي اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ(3) الْكِساءِ؟ فَقالَ(4) : وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدي وَ يا شافِعَ اُمَّتي، قَدْ اَذِنْتُ لَكَ. فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْكِساءِ.

ص: 61


1- «ق» ، «ع» ، «م»: يا بُنَيَّ.
2- «ق»: + عَلَيْهِ السَّلامُ، «م»: + مِنْهُ.
3- «م»: + هٰذا.
4- «ع»: + صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، «م»: + لَهُ.

فَاَقْبَلَ(1) عِنْدَ ذٰلِكَ اَب_ُوالْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ اَبي طالِبٍ(2) وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكِ(3) يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(4) ، فَقُلْتُ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا اَب_َاالْحَسَنِ وَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، فَقالَ: يا فاطِمَةُ! اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَيِّبَةً، كَاَن_َّها رائِحَةُ اَخي وَ ابْنِ عَمّي رَسُولِ اللهِ، فَقُلْتُ: نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَيْكَ تَحْتَ الْكِساءِ، فَاَقْبَلَ(5) عَلِيٌّ(6) نَحْوَ الْكِساءِ وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللهِ، اَتَاْذَنُ لي اَنْ اَكُونَ(7) مَعَكُمْ تَحْتَ

ص: 62


1- «م»: ثُمَّ اَقْبَلَ.
2- «ع»: + عَلَيْهِ السَّلامُ.
3- «ق»: + يا فاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلامُ.
4- «ق»، «ع»: + صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.
5- «م»: + نَحْوَهُ.
6- «ع»: + عَلَيْهِ السَّلامُ.
7- «م»: اَدْخُلَ.

الْكِساءِ؟ قالَ لَهُ(1): وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا اَخي وَ يا وَصِيّي وَ خَليفَتِي وَ صاحِبَ لِوائي(2) ، قَدْ اَذِنْتُ لَكَ؛ فَدَخَلَ عَلِيٌّ(3) تَحْتَ الْكِساءِ.

ثُمَّ اَتَيْتُ نَحْوَ الْكِساءِ وَ قُلْتُ: السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَب_َتاهُ يا رَسُولَ اللهِ(4) اَتَاْذَنُ لي اَن اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساءِ؟ قالَ:(5) وَ عَلَيْكِ السَّلامُ يا بِنْتي وَ يا بِضْعَتي، قَدْ اَذِنْتُ لَكِ، فَدَخَلْتُ(6) تَحْتَ الْكِساءِ.

ص: 63


1- «م»: + نَعَمْ.
2- «ق»: + فِي الْمَحْشَرِ نَعَمْ.
3- «ع»: + عَلَيْهِ السَّلامُ، م: + مَعَهُمْ .
4- «ق»، «ع»: + صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.
5- «ق»: + لي، «م»: + نَعَمْ.
6- «ق»: + مَعَهُمْ.

فَلَمَّا اكْتَمَلْنا(1) جَميعاً تَحْتَ الْكِساءِ، اَخَذَ اَبِي رَسُولُ اللهِ بِطَرَفَيِ الْكِساءِ، وَ اَوْمَيءَ بِيَدِهِ الْي_ُمْنٰي اِلَي السَّماءِ وَ قالَ: اَللّهُمَّ اِنَّ هٰؤُلاءِ اَهْلُ بَيْتي وَ خاصَّتي وَحامَّتي لَحْمُهُمْ لَحْمي وَ دَمُهُمْ دَمي، يُؤْلِمُني ما يُؤْلِمُهُمْ، وَ يَحْزُنُني ما يَحْزُنُهُمْ، اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَب_َهُمْ، وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ، وَ مُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ، اِنَّهُمْ مِنّي وَ اَن_َا مِنْهُمْ، فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَ بَرَ كاتِكَ وَ رَحْمَتَكَ وَ غُفْرانَكَ وَ رِضْوانَكَ عَلَيَّ وَ عَلَيْهِمْ، وَ اَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُم تَطْهيراً.

فَقالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: يا مَلائِكَتي وَ يا سُكّانَ سَماواتي! اِنّي ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنيَّةً، وَ لا اَرْضاً مَدْحيَّةً، وَ لا قَمَراً مُنيراً، وَ لا شَمْساً مُضيئَةً،(2) وَ لا فَلَكاً يَدُورُ، وَ لا بَحْراً يَجْري، وَ لا فُلْكاً

ص: 64


1- «ق»: + وَ اجْتَمَعْنا.
2- «غ»: وَ لا فُلْكاً تَجْري إلَّا لِاَجْلِ الْخَمْسَةِ الَّذينَ تَحْتَ الْكِساءِ.

يَسْري(1) ، اِلاّ في مَحَبَّةِ هٰؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذينَ هُمْ تَحْتَ الْكِساءِ.

فَقالَ الْاَمينُ جَبْرائيلُ: يا رَبِّ(2) ! وَ مَنْ تَحْتَ الْكِساءِ؟ فَقالَ(3) عَزَّوَجَلَّ(4) : هُمْ اَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ(5)، هُمْ فاطِمَةُ وَ اَب_ُوها وَ بَعْلُها وَ بَنُوها.

فَقالَ جَبْرائيلُ: يا رَبِّ اَتَاْذَنُ لي(6) اَنْ اَهْبِطَ اِلَي الْاَرْضِ(7)، لِاَكُونَ مَعَهُمْ سادِساً؟ فَقالَ اللهُ(8) : نَعَمْ(9) قَدْ اَذِنْتُ لَكَ.

ص: 65


1- «ق» ، «ع»: تَسْري.
2- «غ»: فَقالَ جَبْرَئيلُ عَلَيْهِ السَّلامُ يا اِلٰهي وَ سَيِّدي وَ مَوْلايَ.
3- «ق»، «غ»، «م»: + اللهُ.
4- غ»: جَلَّ جَلالُهُ، «م»: سُبْحانَهُ وَ تَعالٰى.
5- «ق» ، «ع» ، «م»: + وَ.
6- «م»: يا رَبِّ.
7- «غ»: اَنْزِلَ اِلَيْهِمْ وَ اُب_َشِّرَهُمْ.
8- «ق»: + عَزَّوَجَلَّ.
9- «م»: فَاِذَا النِّداءُ.

فَهَبَطَ الْاَمينُ جَبْرائِيلُ وَ قالَ(1) : السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللهِ(2) اَل_ْعَلِيُّ الْاَعْليٰ يُقْرِئُكَ السَّلامُ، وَ يَخُصُّكَ بِالتَّحيَّةِ وَ الْاِكْرامِ، وَ يَقُولُ لَكَ: وَ عِزَّتي وَ جَلالي! اِنِّي ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِيَّةً، وَ لا اَرْضاً مَدْحِيَّةً، وَ لا قَمَراً مُنيراً(3) ، وَ لا شَمْساً مُضيئَةً، وَ لا فَلَكاً يَدُورُ، وَ لا بَحْراً يَجْري، وَ لا فُلْكاً يَسْري(4) ، اِلَّا لِاَجْلِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ، وَ قَدْ اَذِنَ لي اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ(5) ، فَهَلْ تَاْذَنُ لي(6)

ص: 66


1- «ق»: + لِاَبي.
2- «ق»، «ع»: + صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، «غ»: السَّلامُ عَلَيْكُمْ ياحَبيبي يا مُحَمَّدُ! رَبُّكَ.
3- «غ»: + وَ لا جَنَّةً وَ لا ناراً.
4- «ق»، «ع»: تَسْري.
5- «م»: + تَحْتَ هٰذَا الْكِساءِ.
6- «م»، «ق»: + اَنْتَ.

يا رَسُولَ الهَِ؟ فَقالَ(1) رَسُولُ اللهِ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا اَمينَ وَحْيِ اللهِ اِنَّهُ نَعَمْ، قَدْ اَذِنْتُ لَكَ، فَدَخَلَ جَبْرائيلُ مَعَنا تَحْتَ الْكِساءِ .(2)

فَقالَ(3) لِاَبِي: اِنَّ اللهَ(4) قَدْ اَوْحيٰ اِلَيْكُمْ يَقُولُ:  اِنَّما يُريدُ اللهُ لِي_ُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْ_بَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً .(5)

فَقالَ(6) عَلِيٌّ لِاَبي: يا رَسُولَ اللهِ! اَخْبِرْني ما لِجُلُوسِنا هٰذا تَحْتَ الْكِساءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللهِ؟ فَقالَ النَّبِيُّ(7) : وَ الَّذي بَعَثَني بِالْحَقِّ

ص: 67


1- «ق»: + اَبي.
2- «م»: مَعَهُمْ وَ قالَ لَهُمْ.
3- «ق»: + جَبْرَئيلُ عَلَيْهِ السَّلامُ.
4- «م»، «ع»: + عَزَّوَجَلَّ.
5- (٣٣) سوره الأحزاب: آيه34.
6- «م»: + اَميرُالْمُؤْمِنينَ عَليُّ اب_ْنُ اَبي طالِبٍ.
7- «م»، «ق»، «ع»: + صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

نَبِيّاً، وَ اصْطَفاني بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً! ما ذُ كِرَ خَبَرُنا هٰذا في مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْاَرْضِ، وَ فيهِ جَمْعٌ مِنْ شيعَتِنا وَ مُحِبّينا اِلّا وَ نَزَل_َتْ عَلَيْهِمُ الرَّحْمَةُ، وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِكَةُ، وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلىٰ اَنْ يَتَفَرَّقُوا، فَقالَ عَلِيٌّ(1) : اِذاً وَ اللهِ فُزْنا وَ فازَ(2) شيعَتُنا وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ.

فَقالَ(3) النَّبيُّ ثانِياً(4) : يا عَلِيُّ ! وَ الَّذي بَعَثَني بِالْحَقِّ نَبيّاً، وَ اصْطَفاني بِالرِّسالَةِ نَجيّاً، ما ذُ كِرَ خَبَرُنا هذا في مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْاَرْضِ، وَ فيهِ جَمْعٌ مِنْ شيعَتِنا وَ مُحِبّينا، وَ فيهِمْ

ص: 68


1- «م»: + عَلَيْهِ السَّلامُ.
2- «م»: فازَتْ.
3- «ق»، «ع»: اَبي.
4- «م»: فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

مَهْمُومٌ اِلّا وَ فَرَّجَ اللهِ هَمَّهُ، وَ لا مَغْمُومٌ اِلّا وَ كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ، وَ لا طالِبُ حاجَةٍ اِلّا وَ قَضَي اللهُ حاجَتَهُ.

فَقالَ عَلِيٌّ :(1) اِذاً وَ اللهِ فُزْنا وَ سُعِدْنا وَ كَذٰلِكَ شيعَتُنا، فازُوا وَ سُعِدُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ رَبِّ(2) الْكَعْبَةِ.

ص: 69


1- «م»: + عَلَيْهِ السَّلامُ.
2- «ق»، «ع»: بِرَبِّ.

ص: 70

حديث شریف کسا یمانی

بسندٍ صحیح عن جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه

(1)

عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ

(2)

عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَهَ اَنَّها قالَتْ

(3)

دَخَلَ عَلَیَّ اَبی رَسُولُ اللَّهِ فی بَعْضِ الاَْیّامِ فَقالَ السَّلامُ

(4)

عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّی اَجِدُ

(5)

فی بَدَنی ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ

(6)

ص: 71


1- بسند صحیح عن جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه به سند صحیح
2- از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام دختر پیامبر خدا صلى الله
3- علیه و آله و سلم روایت کرده ؛ گوید: از حضرت فاطمه شنیدم فرمود:
4- روزی پدرم رسول خدا نزد من آمد و فرمود: سلام
5- بر تو ای فاطمه ! عرض کردم : سلام بر شما. فرمود: در بدتم احساس
6- ضعف و ناتوانی می کنم. به ایشان گفتم: پدرم ! شما را به خدا می سپارم

مِنَ الضُّعْفِ فَقَالَ یا فاطِمَهُ ایتینی بِالْکِساَّءِ الْیَمانی

(1)

فَغَطّینی بِهِ فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِ الْیَمانی فَغَطَّیْتُهُ بِهِ

(2)

وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ

(3)

فی لَیْلَهِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا

(4)

بِوَلَدِیَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ

(5)

فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یاقُرَّهَ عَیْنی وَثَمَرَهَ فُؤادی فَقالَ

(6)

ياأُمّاهُ اِنِّي اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَيِّبَةً كَأَنَّها رائِحَةُ

(7)

ص: 72


1- از ضعف و ناتوانی. فرمود: ای فاطمه! عبای یمانی را برایم بیاور
2- و مرا با آن بپوشان. من عبای یمنی را برای ایشان آوردم و ایشان را با
3- آن پوشاندم و مشغول نگریستن به ایشان شدم، چهره ایشان مانند ماه
4- در شبی که تمام و کامل است، می درخشید. لحظه ای بیش نگذشت که
5- فرزندم حسن داخل شد و گفت: سلام بر شما ای مادر .
6- گفتم : و سلام بر تو ای نور چشمم و میوه دلم. سپس گفت :
7- نزد شما بوی خوشی را احساس می کنم، گویا بوی

جَدِّي رَسُول اللّه صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ

(1)

جَدَّكَ تَحْتَ الْكِساءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْكِساءِ وَقالَ

(2)

الْسَّلامُ عَلَيْكَ ياجَدّاهُ يارَسُولَ اللّه اَتَأْذَنُ لِي اَنْ اَدْخُلَ

(3)

مَعَكَ تَحْتَ الْكِساءِ فَقالَ وَعَلَيْكَ الْسَّلامُ ياوَلَدِي

(4)

وَياصاحِبَ حَوْضِي قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُ

(5)

تَحْتَ الْكِساءِ فَما كانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِيَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ الْسَّلام

(6)

قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ الْسَّلامُ عَلَيْكِ ياأُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ

(7)

ص: 73


1- جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله است. گفتم: آری ، همانا
2- جدت در زیر عبا آرمیده است. آنگاه حسن به سوی عبا رفت و گفت :
3- سلام بر شما ای جت من و ای پیامبر خدا به من اجازه می دهید تا همراه
4- شما به زیر عبا وارد شوم؟ حضرت فرمودند : سلام بر تو ای فرزندم
5- و ای صاحب حوض من . آری به تو اجازه دادم. پس او با آن حضرت
6- به زیر عبا رفت. لحظه ای بیش نگذشته بود که فرزندم حسین
7- از راه رسیده و گفت : سلام بر شما ای مادر ! گفتم : و سلام بر

الْسَّلامُ ياوَلَدِي وَياقُرَّةَ عَيْنِي وَثَمَرَةَ فُؤادِي فَقالَ لِي

(1)

ياأُمّاهُ اِنِّي اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَيِّبَةً كَأَنَّها رائِحَةُ جَدِّي

(2)

رَسُولِ اللّه صلّی اللّه علیه و آله فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ

(3)

وَاَخاكَ تَحْتَ الْكِساءِ فَدَنَى الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ الْسَّلام نَحْوَ الْكِساءِ وَقالَ:

(4)

الْسَّلامُ عَلَيْكَ ياجَدّاهُ الْسَّلامُ عَلَيْكَ يامَنِ اخْتارَهُ اللّه

(5)

اَتَأْذَنُ لِي اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِساء فَقالَ وَعَلَيْكَ

(6)

الْسَّلامُ ياوَلَدِي وَياشافِعَ أُمَّتِي قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ

(7)

ص: 74


1- تو ای فرزندم! ای نور دیده ام و میوه دلم. پس به من گفت :
2- ای مادر! بوی خوشی را نزد شما احساس میکنم ؛ گویا بوی جدم
3- رسول خدا صلى الله عليه و آله است. گفتم : آری، همانا جد
4- و برادرت زیر عبا هستند. پس حسین نزديك عبا شد و عرضه داشت :
5- سلام بر شما ای جت من. سلام بر شما ای برانگیخته شده خداوند!
6- به من اجازه میدهید در زیر عبا همراه شما باشم؟ فرمودند : سلام
7- بر تو ای فرزندم و ای شفاعت کنند؛ امتم، آری به تو اجازه دادم. او نیز

مَعَهُما تَحْتَ الْكِساءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِكَ اَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ

(1)

اَبِي طالِبٍ وَقالَ الْسَّلامُ عَلَيْكِ يابِنْتَ رَسُولِ اللّه فَقُلْتُ

(2)

وَعَلَيْكَ الْسَّلامُ يااَبَا الْحَسَنِ وَيااَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقالَ

(3)

يافاطِمَةُ اِنِّي اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَيَّبَةً كَأَنَّها رائِحَةَ اَخِي

(4)

وَابْنِ عَمِّي رَسُولِ اللّه فَقُلْتُ نَعَمْ هاهُوَ مَعَ وَلَدَيْكَ

(5)

تَحْتَ الْكِساءِ فَاَقْبَلَ عَلِيٌّ نَحْوَ الْكِساءِ وَقالَ الْسَّلامُ عَلَيْكَ

(6)

يارَسُولَ اللّه اَتَأْذَنُ لِي اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساءِ

(7)

ص: 75


1- همراه آن دو، وارد عبا شد. در این هنگام ابوالحسن علی بن
2- ابی طالب وارد شده و فرمود: سلام بر تو ای دختر رسول خدا. گفتم :
3- و سلام بر تو ای ابوالحسن و ای امیرالمؤمنین. پس فرمود:
4- ای فاطمه بوی بسیار نیکویی نزد شما احساس میکنم گویا بوی برادرم
5- و پسر عمویم رسول خداست . گفتم : آری، ایشان به همراه دو فرزندت
6- زیر عبا هستند حضرت علی رو به سوی عبا کرد و عرض نمود : سلام بر
7- تو ای رسول خدا آیا اجازه می فرمایید در زیر عبا با شما همراه باشم؟

قالَ لَهُ وَعَلَيْكَ الْسَّلامُ يااَخِي وَياوَصِيِّي وَخَلِيفَتِي

(1)

وَصاحِبَ لِوائِي قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ عَلِيٌّ تَحْتَ الْكِساءِ

(2)

ثُمَّ اَتَيْتُ نَحْوَ الْكِساءِ وَقُلْتُ الْسَّلامُ عَلَيْكَ يااَبَتاهُ

(3)

يارَسُولَ اللّه اَتَأْذَنُ لِي اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساءِ

(4)

قالَ وَعَلَيْكِ الْسَّلامُ يابِنْتِي وَيابَضْعَتِي قَدْ اَذْنِتْ لَكِ

(5)

فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْكِساءِ فَلَمّا اكْتَمَلْنا جَمِيعا تَحْتَ الْكِساءِ

(6)

اَخَذَ اَبِي رَسُولُ اللّه بَطَرَفَيِ الْكِساءِ وَاَوْمَى ءَ بِيَدِهِ الُْيمْنى

(7)

ص: 76


1- پیامبر به او فرمود: سلام بر تو ای برادر و ای جانشین و ای خلیفه من
2- و ای پرچم دار من ، آری به تو اجازه دادم. حضرت علی نیز وارد عبا شد
3- سپس من به سوی عبا آمدم و عرض کردم: سلام بر شما ای پدرم
4- ای رسول خدا! آیا به من اجازه می دهید که در زیر عبا همراه شما باشم؟
5- فرمود: سلام بر تو ای دخترم و ای پاره تنم ! آری به تو اجازه دادم .
6- من نیز به زیر عبا داخل شدم. چون همگی ما زیر عبا قرار گرفتیم
7- پدرم رسول خدا دو طرف عبا را گرفته و با دست راستش به سوی

اِلَى الْسَّماءِ وَقالَ اللَّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَيْتِي

(1)

وَخاصَّتِي وَحامَّتِي لَحْمُهُمْ لَحْمِي وَدَمُهُمْ دَمِي

(2)

يُؤْلِمُنِي ما يُؤْلِمُهُمْ وَيُحْزِنُنِي ما يَحْزُنُهُمْ اَنا حَرْبٌ

(3)

لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ

(4)

عاداهُمْ وَمُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ مِنِّي وَاَنا مِنْهُمْ

(5)

فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَغُفْرانَكَ

(6)

وَرِضْوانَكَ عَلَيَّ وَعَلَيْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الْرِّجْسَ

(7)

ص: 77


1- آسمان اشاره کرد و عرض نمود: خدایا اینان خاندان من و نزدیکان ویژه من
2- هستند گوشت آنان گوشت من و خون آنان خون من است مرا به درد آورد
3- آنچه ایشان را به درد آورد و مرا اندوهگین کند آنچه ایشان را اندوهگین کند
4- در ستیزم با هرکس با ایشان در ستیز باشد و در صلح و آشتی ام با هرکه با
5- ایشان در صلح باشد و دشمنم با دشمنان ایشان و دوستدار دوستان ایشان
6- هستم. اینان از من هستند و من از ایشان هستم . بارالها! درودها و برکت ها و
7- رحمت و آمرزش و رضوان خودت را بر من و ایشان قرار ده و هرگونه ناپاکی

وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرا فَقالَ اللّه عَزَّوَجَلَّ يامَلائِكَتِي

(1)

وَياسُكّانَ سَماواتِي اِنِّي ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِيَّةً

(2)

وَلا اَرْضا مَدْحِيَّةً وَلا قَمَرا مُنِيرا وَلا شَمْسا مُضِيئَةً

(3)

وَلا فَلَكا يَدُورُ وَلا بَحْرا يَجْرِي وَلا فُلکاً تَسری

(4)

اِلاّ فِي مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذِينَ هُمْ تَحْتَ الْكِساءِ

(5)

فَقالَ الْأَمِينُ جِبْرائِيلُ يارَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْكِساءِ

(6)

فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَيْتِ الْنُّبَوَّةِ وَمَعْدِنُ الْرِّسالَةِ

(7)

ص: 78


1- را از ایشان دور کن و ایشان را به طور ویژه پاك گردان . پس خداوند
2- عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانهایم! همانا من
3- نیافریدم هیچ آسمان برافراشته و زمین هموار و ماه روشن و خورشید
4- درخشنده و فلک گردان و رود و دریای جاری و هیچ کشتی حرکت
5- کننده ای را مگر به خاطر دوستی این پنج تن که زیر این عبا گرد آمده اند
6- جبرئیل امین عرض کرد: ای پروردگارا! چه کسانی در زیر عبا هستند؟
7- خداوند عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و گنجینه رسالت اند ،

هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْرائِيلُ

(1)

يارَبِّ اَتَأْذَنُ لِي اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الْأَرْضِ لأِكُونَ مَعَهُمْ

(2)

سادِسا ؟ فَقالَ اللّه نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَهَبَطَ الْأَمِينُ

(3)

جِبْرائِيلُ وَقالَ الْسَّلامُ عَلَيْكَ يارَسُولَ اللّه الْعَلِيُّ

(4)

الْأَعْلى يُقْرِئُكَ الْسَّلامَ وَيَخُصُّكَ بِالْتَّحِيَّةِ وَالاْءِكْرامِ

(5)

وَيَقُولُ لَكَ وَعِزَّتِي وَجَلالِي اِنِّي ما خَلَقْتُ سَماءً

(6)

مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضا مَدْحِيَّةً وَلا قَمَرا مُنِيرا وَلا شَمْسا

(7)

ص: 79


1- ایشان فاطمه اند و پدرش و شوهرش و دو فرزندش . پس جبرئیل عرض
2- کرد: پروردگارا آیا به من اجازه میدهی تا به زمین فرود آیم تا
3- ششمین ایشان باشم؟ خدا فرمود: آری ، به تو اجازه دادم. آنگاه جبرئیل
4- امین به زمین فرود آمد و عرض کرد: سلام بر تو ای رسول خدا
5- خداوند برتر و والا به شما سلام می رساند و شما را به درود و اکرام
6- ویژه داشته و به شما می فرماید: به عزت و جلالم سوگند! هیچ آسمان
7- برافراشته و زمین گسترده و ماه تابنده و خورشید

مُضِيئَةً وَلا فَلَكا يَدُورُ وَلا بَحْرا يَجْرِي وَلا فُلْكا يَسْرِي

(1)

اِلاّ لأِجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ وَقَدْ اَذِنَ لِي اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ

(2)

فَهَلْ تَأْذَنُ لِي يارَسُولَ اللّه فَقالَ رَسُولُ اللّه وَعَلَيْكَ

(3)

الْسَّلامُ يااَمِينَ وَحْيِ اللّه اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ

(4)

جِبْرائِيلُ مَعَنا تَحْتَ الْكِساءِ فَقالَ لأِبِي اِنَّ اللّه قَدْ

(5)

اَوْحى اِلَيْكُمْ يَقُولُ اِنَّما يُرِيدُ اللّه لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ

(6)

الْرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا

(7)

ص: 80


1- درخشنده و فلک گردان و دریای جاری و هیچ کشتی حرکت کننده ای را نیافریدم
2- مگر به خاطر شما پنج تن و دوستی شما. و مرا نیز اجازه داد تا همراه با شما
3- داخل در عبا شوم. ای رسول خدا به من اجازه می دهید؟ رسول خدا فرمود :
4- سلام بر تو ای امانت دار وحی خدا ، آری به تو اجازه دادم. پس جبرئیل همراه
5- ما به زیر عبا داخل شد. سپس به پدرم عرض کرد: خداوند به سوی شما وحی
6- نموده، می فرماید : همانا خدا اراده کرده است هرگونه ناپاکی را از شما
7- خاندان دور کند و شما را به طهارتی ویژه مخصوص دارد.

فَقالَ عَلِيٌّ لأِبِي يارَسُولَ اللّه اَخْبِرْنِي ما لِجُلُوسِنا

(1)

هذا تَحْتَ الْكِساءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللّه فَقالَ الْنَّبِيُّ صَلّى اللّه عَلَيْهِ وَآلِهِ

(2)

وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّا وَاصْطَفانِي بِالرِّسالَةِ نَجِيّا

(3)

ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فِي مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ

(4)

الأَرْضِ وَفِيهِ جَمْعٌ مِنْ شِيعَتِنا وَمُحِبِّينا اِلاّ وَنَزَلَتْ

(5)

عَلَيْهِمُ الْرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِكَةُ وَاسْتَغْفَرَتْ

(6)

لَهُمْ اِلى اَنْ يَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ الْسَّلامُ اِذا وَاللّه فُزْنا وَفازَ

(7)

ص: 81


1- پس حضرت علی به پدرم عرض کرد: ای رسول خدا! به من خبر دهید که
2- برای این گردهمایی ما نزد خداوند چه فضیلتی است؟ پیامبر فرمود: سوگند به
3- آن کسی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالت برگزید، خبر
4- گرد آمدن ما در زیر این عبا در هیچ محفلی از محافل اهل زمین که در آن
5- جمعی از شیعیان و دوستان ما گرد آمده باشند ذكر نشود مگر اینکه رحمت بر
6- ایشان فرود آمده و فرشتگان آنان را در بر گرفته و برای آنها استغفار می کنند
7- تا وقتی که پراکنده شوند. پس حضرت على فرمود: بنابراین به خدا قسم

شيعَتُنا وَرَبِّ الْكَعْبَةِ،فَقالَ النَّبِيُّ ثانِياً يا عَلِيُّ

(1)

وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّا وَاصْطَفانِي بِالرِّسالَةِ

(2)

نَجِيّا ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فِي مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ

(3)

اَهْلِ الأَرْضِ وَفِيهِ جَمْعٌ مِنْ شِيعَتِنا وَمُحِبِّينا

(4)

وَفِيهِمْ مَهْمُومٌ إِلاّ وَفَرَّجَ اللّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ

(5)

إِلاّ وَكَشَفَ اللّه غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ إِلاّ

(6)

وَقَضى اللّه حاجَتَهُ فَقالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ الْسَّلامُ اِذا وَاللّه فُزْنا

(7)

ص: 82


1- رستگار شدیم و به خدای کعبه سوگند شیعیان ما نیز رستگار شدند. آن گاه
2- پیامبر بار دیگر فرمود: ای علی سوگند به کسی که مرا به حق به پیامبری
3- برانگیخت و به رسالت برگزید خبر گرد آمدن ما در زیر این عبا، در هیچ
4- محفلی از محافل زمینیان که جمعی از شیعیان و دوستان ما در آن گرد آمده
5- باشند ذکر نشود ، در حالی که در میان آنان اندوهگینی باشد، مگر اینکه خداوند
6- اندوه او را برطرف سازد و غمگینی نباشد مگر اینکه خداوند غم را از او
7- بردارد و نیازمندی نباشد مگر اینکه خداوند حاجتش را برآورد آنگاه حضرت

وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ شِيعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا

(1)

فِي الْدُّنْيا وَالآخِرَةِ وَرَبِّ الْكَعْبَةِ

(2)

ص: 83


1- على فرمود: به خدا سوگند! ما رستگار و سعادتمند شدیم همچنین شیعیان ما .
2- سوگند به خدای کعبه ! شیعیان ما در دنیا و آخرت رستگار و سعادتمند شدند .

ص: 84

آداب و ثواب

براي خواندن حديث شريف كسا، طهارت لازم نيست؛ ولى براي نتيجه گيري بهتر، خوب است با طهارت ظاهر و باطن، توجّه و حضور قلبى، رو به قبله و با ايمان و اعتقاد به استجابت دعا، خوانده شود.

خواندن حديث شريف كسا داراي ثواب و اجر معنوي بسيار مي باشد كه به برخي از آنها اشاره مي شود:

فرودآمدن رحمت الهي، زيرا از مجالس احياي امر اهل بيت(علیهم السلام) و ذكر فضائل آنان است، گرد آمدن فرشتگان در آن مجلس و درخواست آمرزش فرشتگان از خداوند براي خوانندگان دعا تا هنگامي كه دعا تمام شود، برطرف شدن غم و اندوه و پريشانى از خوانندگان اين حديث شريف، برآورده شدن حاجت هاي خوانندهٴ اين دعا از جانب خداي تعالي و رستگاري دنيا و آخرت.

ص: 85

توصيه و خاتمه

بر مؤمنان و مواليان حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين است كه به وسيلهٴ انس با مجالس توسّل و ذكر فضائل و مناقب ائمّه اطهار(علیهم السلام) و توسّلات وارد شده از جانب آنها، ارتباط خود را با آن حضرات، هرچه بيشتر نموده و مانند مجالس دعاهاي ندبه، توسّل و كميل و زيارت هاي عاشوراء، آل ياسين و جامعهٴ كبيره كه بحمدالله تعالى در مساجد و حسينيه ها و خانه ها از رونق خوبى برخوردار است، جلسه هايي تشكيل داده و اين حديث شريف را زمزمه نموده و از درگاه خداوند متعال رفع گرفتاري ها، به ويژه درخواست تعجيل فرج اعلي حضرت آية الله العظمى، وليّ الله الأعظم و صاحب الأمر، الحجّة بن الحسن المهديّ عجّل الله تعالي فرجه الشّريف و شفا و بهبودي عاجل بيماران را درخواست نمايند.

اميد است مؤمنان و خوانندگان محترم، اين كمترين شيفتهٴ

ص: 86

خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) را از دعاي خير فراموش نكنند.

اللّهمّ بحقّ فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها

و السّرّ المستودع فيها، عجّل لوليّك الفرج و العافية و النّصر.

تمام شد در سحرگاه جمعه23 شعبان المعظّم 1417 ه_

و الحمدلله ربّ العالمين.

حيدرحسين التربتي الكربلائي

ص: 87

عن الامام حسن زكي عسكري عليه السلام نحن حجج الله علی خلقة و جدتنا فاطمة حجة الله علینا

امام حسن زكي عسكري عليه السلام فرمودند:

ما امامان حجت هاي خدا بر آفريدگان او هستيم وجد ما حضرت فاطمه حجت خدا بر ماست

طيب البيان في التفسير القرآن ج12 ص 225

ص: 88

كتاب نامه

الذّكر الحكيم: كلام الله تبارك و تعالى.

نهج البلاغة: امام اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) (شهيد در سال ٤٠ هجري).

اطيب البيان في تفسير القرآن: سيّد عبدالحسين طيّب متوفاي قرن 15 هجري، انتشارات اسلام .

اعلام الدّين في صفات المؤمنين، شيخ حسن بن أبي الحسن واعظ ديلمي، متوفاي قرن هشتم هجري، چاپ مؤسّسة آل البيت(علیهم السلام).

امل الآمل في علماء جبل عامل، شيخ محمّد بن الحسن حرّ عاملى (ت1104ه.ق)، مكتبة الأندلس بغداد 1385.

ص: 89

ارشاد القلوب الي الصواب، شيخ حسن بن ابي الحسن واعظ ديلمي، متوفاي قرن هشتم هجري، نشر دار الأسوة.

جنّة العاصمة در تاريخ ولادت و حالات حضرت فاطمة سلام الله عليها: سيّد حسن ميرجهانى(ت1413ه.ق)، نشر كتابخانه صدر تهران1389.

غررالاخبار و درر الآثار في مناقب أبي الأئمّة الأطهار(علیهم السلام): شيخ حسن بن ابي الحسن واعظ ديلمي، متوفاي قرن هشتم هجري، نسخهٴ خطي دانشگاه تهران و چاپ مكتبة العلّامة المجلسي1427.

المنتخب الكبير في المراثي و الخطب: شيخ فخرالدّين بن محمّدعلىّ بن احمد طريحي نجفى(ت١٠٥٨ه.ق) طبع بيروت.

آيةالتطهير في أحاديث الفريقين: سيّد علي موحّد ابطحي معاصر، چاپ سيّدالشهداء(علیه السلام) قم .

ص: 90

آيةالتطهير في الخمسة أهل الكساء: سيّد محى الدّين موسوى غريفى، معاصر، چاپ العلميّة نجف اشرف 1377 هجري.

بصائر الدّرجات الكبري في فضائل آل محمّد(علیه السلام): محدّث جليل محمّد بن الحسن صفّار (ت290ه.ق)، چاپخانه شركت 1380 هجري.

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار(علیهم السلام): علامه ملامحمّدباقر مجلسي (ت1111ه.ق)، چاپ مؤسّسة الوفاء بيروت 1404هجري.

تأويل الآيات الظّاهرة في فضائل العترة الطّاهرة(علیهم السلام): سيّد شرف الدّين حسيني استرآبادي (ت940ه.ق)، مؤسّسه امام مهدي عجّل الله فرجه و مدرّسين قم و ارشاد اسلامي.

تكملة أمل الآمل: سيّد حسن صدر (ت1354ه.ق)، كتابخانه سيّد مرعشي 1406قمري .

ص: 91

ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي(علیه السلام): محب الدين احمد بن عبدالله طبري (ت694 ه.ق) مكتبة القدسي القاهرة و مؤسّسة دارالكتاب الإسلامي- قم، 1428هجري.

الذّريعة إلى تصانيف الشّيعة: آقا بزرگ تهراني شيخ محمّد محسن (ت1389ه.ق)، نشر اسماعيليان و اسلاميّه.

زندگاني حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها: حسين عماد زاده اصفهاني، انتشارات اسلام 1375ه.ش.

سفينة البحار و مدينة الحكم و الآثار: محدّث قمّي شيخ عبّاس (ت1359ه.ق)، چاپ دار الأسوة.

شرح احقاق الحق: سيّد شهاب الدّين مرعشي نجفي (ت1411ه.ق)، چاپ كتابخانه سيّد مرعشي 1409هجري.

الصّواعق المحرقة: احمد بن حجر هيثمي شافعي(ت٩٧٤ه.ق).

ص: 92

عوالم العلوم: شيخ عبدالله بحراني متوفاي قرن12 هجري، جلد يازدهم چاپ دوم و سوم نشر مؤسّسه امام مهدي عجّل الله فرجه 1382شمسي.

الكنى و الألقاب: محدّث شيخ عبّاس قمّي (ت1359ه.ق) نشر مكتبة الصدر تهران.

مستدرك سفينة البحار: شيخ علي نمازي شاهرودي (ت1384ه.ق) چاپ مؤسّسه بعثت تهران 1409 هجري.

مسند فاطمة الزّهراء(علیها السلام): سيّد حسين شيخ الإسلامي تويسركاني، معاصر، نشر دارالقرآن الكريم قم 1412هجري.

مسند فاطمة الزّهراء(علیها السلام): محمد مهدي جعفري، معاصر، نشر مرضيّه تهران 1414هجري.

مجمع النّورين و ملتقي البحرين فيما وقع من الجور علي والدة السبطين: ملا ابو الحسن مرندي (ت1349ه.ق) با واسطه مستدرك سفينة البحار.

ص: 93

وفاةالزّهراء(علیها السلام):سيّدعبدالرّزاق موسوي مقرّم(ت1391ه.ق) شريف رضي 1413هجري.

ص: 94

فهرست مطالب

عکس

ص: 95

از آثار فارسی مولف محترم

حلاج، مرتدی به دار آویخته

پرتو حق (پاسخ به شبهات وهابیان)

پرسش ها و پاسخ ها (جلد1، 2، 3 و...)

پژوهشی نو و پیرامون حدیث شریف کسای یمانی

حریم و حیا( ما و نگاه مولا)

زيارات ذبیح ال محمد صلوات الله علیهم اجمعین العاشورائیة( با ترجمه فارسی)

شرح زیارت شریف جامعه کبیر (جلد،1،2،3...)

گزیده ای از فقه طه و آل یاسین صلوات الله علیهم اجمعین

گزیده ای از فقه طه و آل یاسین صلوات الله علیهم اجمعین مانسک

محبوب محبوب (ربا، حجاب ،ریش تراشی،شطرنج و موسیقی از دیدگاه قرآن و عترت)

ص: 96

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109